به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شاید نام داوید بنگورین که بنیانگذار و نخستین نخستوزیر رژیم صهیونیستی بود، برای بسیاری ناشناخته باشد؛ اما وی رئیس کمیته اجرایی آژانس یهود و رهبر اقدامات سیاسی-نظامی صهیونیستها در فلسطین تحت قیمومیت انگلستان با هدف ایجاد واحد سیاسی به عنوان رژیم صهیونیستی بود. بنگورین «دکترین اتحاد پیرامونی» را بنیان نهاد تا با یارگیری از کشورهای مسلمان غیرعرب بتواند بر دشمنان عربش که در آن برهه زمانی تلاش کردند جلوی تشکیل این رژیم را بگیرند، بایستد.
تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و در نظام شاهنشاهی، کشورمان یکی از کشورهایی بود که مقام های رژیم صهیونیستی در راستای این راهبرد کوشیدند با برقراری ارتباطات، به کشورهای عرب مسلمان منطقه نشان دهند علاوه بر کشورهای غربی، همپیمانان مسلمان نیز دارند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رژیم صهیونیستی تلاش کرد راهبرد دکترین امنیتی بنگورین را به پیرامون ایران اسلامی منتقل و از کشورها و گروههای افراطی اطراف ایران برای خود همپیمان انتخاب کند. رژیم صهیونیستی با این کار به زعم خود ناامنی ای را که نظام اسلامی به وسیله گروهها و محور مقاومت بر صهیونیستها تحمیل کرده بود، پاسخ داد و ایران را درگیر تنش جغرافیایی پیرامونی کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رژیم صهیونیستی تلاش کرد راهبرد دکترین امنیتی بنگورین را به پیرامون ایران اسلامی منتقل و از کشورها و گروههای افراطی اطراف ایران برای خود همپیمان انتخاب کند
در همین راستا رژیم صهیونیستی تلاش کرد سرمایهگذاری کلانی در اقلیم کردستان عراق و همچنین همکاری نزدیکی با رژیم سیاسی مستقر در جمهوری آذربایجان آغاز کند. تلآویو حتی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سرمایهگذاریهای کلانی بر کشاورزی، آب و آموزش و پرورش جمهوری آذربایجان داشت و قراردادهای بلندمدتی را در این منطقه منعقد کرد.
رژیم صهیونیستی پس از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان، این موضوع را فوری پذیرفت و روابط دیپلماتیک با این کشور برقرار کرد. رژیم صهیونیستی میکوشد با بازیگری فعال در معادلات قفقاز جنوبی فشارهای امنیتی ای را که ایران از سوی محور مقاومت علیه این رژیم آورد، خنثی و حتی بتواند مقابله به مثل کند. تلآویو میکوشد با تعریف همکاریهای مالی و اقتصادی اهداف ایدئولوژیک ضدایرانی، خود را در منطقه قفقاز جنوبی بگستراند تا زمینه تحدید حضور و نفوذ ایران در قفقازجنوبی فراهم شود و با کسب مشروعیت بیشتر، بتواند بر ذخایر انرژی منطقه خزر که از آن به خلیجفارس دوم یاد میشود، تأثیر بگذارد.
تلآویو یکی از بازیگرانی است که بر فرایند ایجاد جنگ قرهباغ2020 و ادامهدار شدن این جنگ تأثیر مستقیم داشت. طبق اسناد منتشر شده از سوی برخی رسانهها، صهیونیستها با دادن اطلاعات از میزان ظرفیت و توان نظامی ایروان، باکو را در آغاز جنگ تحریک، حمایت کردند و بسیاری از سامانههای جنگی و ادوات نظامی را در اختیار جمهوری آذربایجان قرار دادند.
پیش تر بسیاری از اقدامات ضدایرانی صهیونیستها نظیر حمله به تأسیسات هستهای و حتی ترور دانشمندان هستهای کشورمان با منشأ جغرافیای جمهوری آذربایجان رخ داد. در موضوع ترور دانشمندان هستهای کشورمان، ایران طبق مستنداتی سفیر وقت باکو در تهران را فراخواند و پس از تفهیم این مهم به وی، سفیر وقت جمهوری آذربایجان در تهران تنها به عذرخواهی و اینکه رژیم صهیونیستی آنها را فریب داده است، بسنده کرد.
رژیم صهیونیستی آن قدر زمینه وابسته کردن اقتصادی و نظامی باکو به این رژیم را بالا برد که بالاخره دولت الهام علیاف با افتتاح سفارت این کشور در تلآویو موافقت کرد. به نوشته روزنامه جروزالم پست، این سفارتخانه که کارهای احداث آن تا چند ماه قبل در جریان بود، قرار است در تلآویو (جایی که باکو هماکنون دفتر گردشگری و دفتر نمایندگی تجاری دارد) افتتاح شود.
ریشهیابی این مهم را باید در چند اتفاق مهم در ماههای گذشته دید. پس از آنکه ایران به صراحت در مقابل تغییر ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی ایستاد و اجازه اجرایی شدن نقشه محور تورانی را برای ایجاد دالان زنگزور نداد و حتی مبادرت به ایجاد کنسولگری در شهر کاپان در مرکز استان سیونیک ارمنستان کرد، باکو چنین واکنشی نشان داد. علاوه بر این، تهران طرحهای بدیل کریدور شمال-جنوب مانند کریدور جادهای دریای سیاه-خلیجفارس را فعال کرد که تمرکز تمام ظرفیت کریدور شمال-جنوب را از جمهوری آذربایجان برمیدارد.
باکو در سالهای گذشته نشان داد همسایه قابل اعتمادی نیست، اقدامات رژیم علیاف در منطقه کاملاً طبق خواست و اراده رقبای منطقهای و دشمنان فرا منطقهای ایران است، دولت باکو در رفتار و همکاری با تهران حسننیت ندارد و عقل سلیم حکم میکند تهران رفتار قاطعی نسبت به همسایه کوچک تر در پیش بگیرد.
موضوع افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان در تلآویو چند پیام مهم و البته اقدامات پسینی دارد. این اتفاق سبب رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی از سوی جمهوری آذربایجان که دومین کشور با جمعیت غالب شیعه است، شد و تلآویو در سایه این اقدام غیرموجه باکو میتواند اهداف پنهان خود در ایدئولوژیزدایی در جمهوری آذربایجان برای تهیسازی مردم این کشور از شعائر مذهبی شیعه را رسمیت بخشد و همچنین زمینه سرکوب گروههای مذهبی در جمهوری آذربایجان با جدیت بیشتری دنبال شود.
باکو در سالهای گذشته نشان داد همسایه قابل اعتمادی نیست و اقدامات رژیم علیاف در منطقه کاملاً طبق خواست و اراده رقبای منطقهای و دشمنان فرا منطقهای ایران است
دکترین اتحاد پیرامون بنگورین علیه ایران با ایجاد سفارت جمهوری آذربایجان در تلآویو اشاعه بیشتری مییابد و احتمال دارد به دلیل عضویت جمهوری آذربایجان در سازمان کشورهای ترک، حضور رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی نیز رسمیت یابد.
البته جمهوری اسلامی ایران نیز ابزارهای کنترلکننده رفتار باکو و تلآویو را در اختیار دارد. تاکنون تهران نسبت به رفتار جمهوری آذربایجان به عنوان یک همسایه کوچک تر نگاهی از روی لطف و همراه با بخشش بوده است، اما باکو باید بداند نفوذ تهران در گروههای همسان قومی که در ایران و جمهوری آذربایجان حضور دارند میتواند زمینه ناآرامیهای قومی حتی تجزیه جمهوری آذربایجان را فراهم کند.
علاوه بر این، نبض تحولات منطقه و انتفاع اقتصادی جمهوری آذربایجان از کریدورهای اقتصادی و ترانزیتی در اختیار تهران قرار دارد و باکو باید بداند تحولاتی که به کاهش سهم و سود ایران در این منطقه منجر شود، به حذف منافع جمهوری آذربایجان منجر خواهد شد. نخجوان، منطقهای تعیینکننده برای تحولات میان تهران و باکو به شمار میرود که مالکیت این منطقه میتواند خیلی از معادلات ژئوپلیتیکی قفقازجنوبی را تحت الشعاع قرار دهد.